تجربه معلمان حرفه ای



 

30 سال سی تجربه

موضوع(ها):

شهاوند، زمان، 1336 - - خاطرات. / معلمان - ایران - خاطرات / آموزش - عشایری - ایران

پدیدآور(ان): زمان شهاوند

ناشر (ان): شاپورخواست

 ۱۵۲ صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۱ - ۱۰۰۰ نسخه 

 ISBN: 978-600-260-378-4
 تاریخ نشر:۹۶/۱۰/۲۵  قیمت :۱۵۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۳۷۱.۱۰۰۹۵۵  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:لرستان - خرم‌آباد

 افق تجربه 7: تجارب برتر تربیتی رتبه‌های برتر کشوری در سال تحصیلی 1396 -97

موضوع(ها):

معلمان - روابط با شاگردان - جنبه‌های روان‌شناسی - کنگره‌ها
شاگردان - روان‌شناسی - کنگره‌ها

پدیدآور(ان): مسعود شکوهی و دیگران

ناشر (ان): آذربرزین

 ۲۹۴ صفحه - وزیری (شومیز) - چاپ ۱ - ۱۰۰۰ نسخه 

 ISBN: 978-600-6680-75-0
 تاریخ نشر:۹۸/۰۹/۱۸  قیمت :۷۰۰۰۰ ریال
کد دیویی:۳۷۱.۱۰۲۳  زبان کتاب:فارسی  محل نشر:تهران - تهران

 



   با  خانم امروانی که آموزگار پایه ششم از مدرسه مرحوم بزرگی هستند، مصاحبه ای انجام دادم. ایشان 17 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش دارند. 

   در هفدهمین سال خدمتشان(سال جاری) ، با چالش یادگیری دانش آموزی روبرو شدند که نمی توانست دروس را به درستی یاد بگیرد، در یادگیری دچار ضعف بود و نمرات جالبی هم نداشت. 

   ایشان احتمال می دادند شاید به دلیل عدم اعتماد به نفس او بود. وقتی چند هفته ای از سال تحصیلی گذشت، این دانش آموز چون نمرات جالبی نداشت، ایشان هم بازخورد" نیاز به تلاش، تلاشت را بیشتر کن، با تلاش بیشتر موفق می شوی "را به ایشان می دادند. 

   در یک امتحان که توانسته بود تا حدی جواب بدهد، ایشان به او بازخورد تا حدی خوب است را دادند. این باخورد چون یک کلمهخوب» در آن به کار رفته بود، این دانش آموز احساس موفقیت کرد. و از آن به بعد شروع به تلاش کرد و برای او انگیزه ای شد که در فراگیری درس، تلاشش را مضاعف کند. 

   آن دانش آموز روز به روز از ایشان سؤالات درسی می پرسیدند. در کلاس مشارکت می کردند حتی اگر جواب یک سؤال را بلد نبود هم دستش را در کلاس بالا می برد. ایشان او را راهنمایی می کردند و اگر بلد بود، تشویقش می کردند این دانش آموز روز به روز قوی تر شد و تا این که به مرز خوب رسید و برای خوب تر بودن، بهتر تلاش می کند. یک روز هم از ایشان پرسیدند:اگر نمره من خوب بشه، نماینده کلاس می شم؟» ایشان هم به او قول این کار را دادند.

اکنون این دانش آموز به مرز "خیلی خوب رسیده" و نماینده کلاس است.

در پایان خانم امروانی از معلمان خواهشی دارند. این که نقاط قوت دانش آموزان را تقویت کنند و در بازخورد دهی توجه بیشتری داشته باشند حتی بازخورد کلامی. 


تجربه ای از معلم محترم پایه دوم، ثریا عابدی با بیست و دو سال سابقه از شهرستان بابل:

   پس از گذشت دو هفته از سال تحصیلی 93-92 ، دانش آموزی به همراه پدر و مادر خویش برای ثبت نام به مدرسه آمده بود. با وجود اینکه تعداد دانش آموزانم در کلاس زیاد بودند، با اصرار های مادرش قبول کردم در کلاس من باشد. بعد از گذشت چند روز متوجه شدم که این دانش آموز با دیگر دانش آموزان بسیار با خشونت رفتار می کند. بطوریکه کنترل کلاس از دستم خارج شده بود و تمام مدت در حال تذکر به این دانش آموز بودم. 

   برای چاره جویی و م نزد مدیر رفتم و موضوع را با او درمیان گذاشتم. مدیر مدرسه پدر و مادر او را به مدرسه فراخواند تا علت را جویا شویم. والدین او نیز کاملا از موضوع آگاه بودند گفتند که سال قبل نیز همین دردسرها بوده و مجبور بودیم هر روز به مدرسه برویم و ما نیز از این شرایط دیگر خسته شدیم. 

   با توجه به این شرایط از مادر دانش آموز درخواست کردم که او را به مشاوره اداره آموزش و پرورش ببرد. پس از گذشت یک ماه دیدیم که جلسات مشاوره هیچ تاثیری روی این دانش آموز ندارد. موضوع این دانش آموز خیلی ذهن من را درگیر کرده بود و حتی در خانه نیز تمام مدت به این فکر می کردم که چگونه این کودک را کنترل کنم و به درس و مدرسه علاقه مند سازم. 

   یک روز او را نزد خود فراخواندم و کلی با او صحبت کردم. از او درباره معلم سال قبل او پرسیدم تا متوجه شوم که چه کاری انجام داده است. از صحبت های او فهمیدم که از معلم سال قبل خودش بسیار شاکی است. به او گفتم که پسرم من که تو را خیلی دوست دارم و هر کاری که دوست داری را انجام دهم تو هم به حرف های من گوش می دهی؟ گفت بله خانم معلم. او را نزد خود نشاندم و به او فعالیت دادم. با خانواده او در تماس بودم. خانواده نیز بسیار با من همکاری می کرد. متوجه شدم پس از گذشت هفته ها این دانش آموز انقدر به درس و مدرسه علاقه مند شد که تعجب من را نیز برانگیخت. هنوز هم با گذشت چند سال این دانش آموز با من در تماس است و گاهی نیز به مدرسه نزد من می آید. یکی از رمز های موفقیت من در این موضوع همکاری زیاد با خانواده بوده است. و در پایان سال تحصیلی نیز والدین این کودک برای تشکر از من یک لوح سپاس از آموزش و پرورش گرفتند.

 


تجربه ای از معلم محترم پایه دوم، ثریا عابدی با بیست و دو سال سابقه از شهرستان بابل:

   امسال(1395) من معلم پایه چهارم دبستان حافظ شهرستان بابل هستم. در آغاز سال تحصیلی متوجه شدم که دانش آموزان در خواندن فارسی و نگارش مشکل جدی دارند. از این موضوع بسیار تعجب کردم زیرا آن ها کلاس چهارم بودند و نباید در خواندن ضعفی داشته باشند.

    ماهانه در مدارس یک مجله رشد به دانش آموزان می دهند. از این رو از دانش آموزان خواستم که پس از تهیه آن را به منزل ببرند و پس از خواندن هر متن و داستان آن را خلاصه نویسی کنند. برای این کار خود یک دفتر جداگانه تهیه کرده بودند و آن را ثبت می کردند. من نیز شنبه ها تمامی این دفاتر را جمع می کردم و به خانه میبردم و بررسی می کردم و جایی که نیاز به ویرایش داشت را تصحیح می کردم و همچنین قسمت هایی که لازم به آموزش بود، در کلاس با هم کار می کردیم. پس از مدتی متوجه پیشرفت چشمگیری در دانش آموزانم شدم. پس از این که دانش آموزان مجله رشد را بررسی می کردند از آن ها می خواستم که کتاب های غیر درسی مانند کتاب داستان را نیز خلاصه کنند و هر دانش آموزی این کار را انجام دهد، هفتگی به او یک جایزه می دهم. دانش آموزان نیز بسیار راغب شده بودند و هفته ای یک یا دو داستان را به دقت می خواندند و آن را خلاصه نویسی می کردند. من نیز داستان آن ها را بررسی می کردم و از آن ها می خواستم که داستانشان را برای دانش آموزان دیگر نیز بخوانند که این کار موجب افزایش اعتماد به نفس شده بود و همچنین سرعت خواندن آن ها نیز بسیار پیشرفت کرد.

    از مدیریت مدرسه نیز درخواست کردم که برای دانش آموزان یک هدیه تهیه نماید و این کار سبب شد که دانش آموزان ضعیف نیز تشویق شوند. علاوه بر پیشرفت قابل توجه در درس فارسی، در ریاضی و دیگر دروس نیز موفق بودند زیرا در ریاضی درست خواندن مسئله بخش بزرگی از حل مسئله را به خود اختصاص می دهد. من با انجام این طرح نتیجه خوبی را بدست آوردم و از شما معلمان آینده نیز می خواهم که از کتاب های غیر درسی نیز برای آموزش خود سود ببرید.

 

 


ارائه دهنده تجربه:آقای اسماعیل رستمی، سابقه کاری:27سال، سال کسب تجربه:سال سوم تجربه آموزشی

   در آن سالها در مدرسه محله" لل بند" قانونی وضع شده بود که معلم هرپایه باید با دانش آموزانش در مقاطع بالاتر همراه باشد، یعنی معلم سال سوم در سال بعد در پایه چهارم تدریس می کرد و همچنین دانش­ آموزانی که قبول شدند به مقاطع بالاتر بروند و آنهایی که مردود شدند، در همان پایه بمانند.

   در سال قبل تنها 4 نفر از 25 نفر پایه چهارم موفق به قبولی در خرداد ماه شدند. و معلم پایه چهارم به دلیل انتقالی به مدرسه دیگر و برای اینکه دانش آموزان از وی ناراضی نباشند، به همه 21 نفر دیگر مدرک قبولی شهریور دادند.

  آقای اسماعیلی در آن سال قبول کردند در پایه پنجم تدریس کنند. اما از اوضاع دانش­ آموزان آن مقطع بی خبر بودند. بعد از گذشت سه هفته، معلم راهنما  برای بررسی به کلاس پنجم آمدند. زنگ ریاضی بود و بچه ها درس صفحه17 بودند اما معلم راهنما از صفحه یک کتاب از دانش­ آموزان پرسش کردند. اما هیچ کس جواب درست نداد. دو بار دیگر خودشان تدریس کردند ولی باز هم دانش­ آموزان در پاسخگویی به سوالات عاجز شدند.

  آقای اسماعیلی به همراه معلم راهنما وارد دفتر شدند و بعد از بررسی پرونده دانش­ آموزان متوجه اوضاع آن­ها شدند.

  آقای اسماعیلی با یک موقعیت سخت مواجه شدند و می­دانستند که این دانش­ آموزان نیاز به تلاش بسیاری دارندچون آن­ها هنوز مباحث سال قبل را یاد نگرفته بودند.

  آقای اسماعیلی از آن روز به سراغ کتب روانشناسی و روش تدریس ­های مختلف رفتند و با کسب تجربه از معلمان با سابقه، با تلاش بسیار توانستند کمبودهای دانش­ آموزان را برطرف کنند . در پایان سال که امتحانات بصورت نهایی برگزار می­شد، دانش­ آموزان پایه پنجم با بهترین نمرات قبول شدند و در آن سال از 25 نفر دانش­آموز،20نفر در امتحانات قبول شدند و این امر جز با تلاش­های بی وقفه این معلم خستگی ناپذیر محقق نمی ­شد. آقای اسماعیلی آن سال را یکی از تجربه­ های شیرین خود معرفی کردند


 

   خانم فرشته پرسته با 27 سال سابقه، در هفدهمین سال تجربه کاریشان در یک مدرسه روستای لفور، بعنوان مدیر آموزگار، هم مسئولیت مدیریت مدرسه را داشتند و هم معلم چهار پایه بودند.به دلیل مشغله زیاد کاری، فشار زیادی به ایشان وارد می­شد.

   در یکی از روزها که مشغول پرسش ضرب از دانش ­آموزان بودند، دو برادر دوقلو که سال قبل پدرشان را از دست داده بودند، در کلاس شیطنت می­کردند. خانم معلم از آن­ها پرسش کردند، عبدالله که پرتلاش بود، پاسخ درست می­داد ولی محمد به هیچ سوالی پاسخ درست نداد.

   خانم معلم عصبانی شدند و به وسیله خط کش چوبی، سه ضربه به کف دست محمد وارد کردند. محمد گریه کرد و با گریه نام پدرش را به زبان آورد، خانم معلم با شنیدن عبارتباباجون»خط کش را به بیرون کلاس پرت کردند و بسیار ناراحت شدند.کنار محمد رفتند و پا به پای محمد گریه کردند. با گریه و صحبت با محمد، از او دلجویی کردند. از همان لحظه خانم معلم تصمیم گرفتند از روش دیگری برای تدریس و تشویق و تنبیه استفاده کنند. با بازی و مسابقه لذت آموزش را به دانش­ آموزان چشاندند. از آن روز با محمد دست دوستی دادند و هر دو تصمیم گرفتند، تمام تلاش خود را برای بهتر بودن، به کار گیرند.

بعد از گذشت چندین سال محمد به دیدار خانم معلم آمدند و با دادن خبر من الان یک دندانپزشک هستم» از او تشکر کرد. 


    مریم زمانی هستم، دارای 26 سال سابقه کاری هستم و درحال حاضر شغل معلمی را خیلی دوست دارم و از اینکه 4سال دیگر باید بازنشسته شوم، ناراحت هستم.

   یکی ازاولین خاطراتی که من دارم برای وقتی است که معلم شدم ورفتم سرکلاس، یک هفته ای بود که از بچه ها چیزهایی که در دانشگاه یاد گرفته بودم را میخواستم که هی امروز فلان مقوا،فردا آن یکی ابزارو . خلاصه اینکه از بچه ها چیزهای زیادی را طلب کردم. 

   یک روز یکی از این بچه هایی که ترک بود،با لهجه ترکی با نمکی به من گفت: اجازه! می دانید پدرمن چه میگوید؟ میگوید خانم معلمتان بیکار است، خانم معلمتان پولدار است، نمیداند که ما پول نداریم که هی میگوید این و آن را بخرید.این بچه آنقدر شیرین حرفش را برایم گفت که تلنگری بهم وارد شد که متوجه بشوم که وقتی میگویند تفاوت فردی یا مکانی بی دلیل نیست زیرا من درخانواده ای بزرگ شده ام که این ها را درک نکرده ام ولی آن زمان متوجه شدم وقتی من حتی یک مقوا هم از آن ها میخواهم، شاید بعضی ها واقعا استطاعت آن را نداشته باشند.از آن به بعد، تا همین امروز سعی کردم چیزی را از بچه ها بخواهم که بتوانند بیاورند و هیچوقت اجباری در این مسئله نداشتم.این یکی از درس های خیلی بزرگی بود که من از شاگردانم گرفتم بجای اینکه به آن ها درس بدهم.


    خانم زهرا شکریان، معلم دارای 13 سال سابقه کاری یکی از تجربه های زیبای خود را در مقطع  پیش دبستانی با من در میان گذاشت.

    این معلم سخت کوش در درس هنر با راهکاری جالب ترکیب رنگ ها را به بچه ها آموزش دادند. ایشان در راستای یاددهی موضوع ترکیب دو رنگ آبی و زرد و تشکیل رنگ سبز ، شعری زیبا و کودکانه در باب همین موضوع برای بچه ها می خوانند.

سلام مداد زردم امروز نقاشی کردم

آهای مداد آبی بیداری یا که خوابی

آسمونو آبی کن روزشو آفتابی کن

می خوام چمن بکارم مدادشو ندارم

چمن که آبی رنگ نیست زرد که باشه قشنگ نیست

مداد آبی و زرد باید به من کمک کرد

رنگ شما هر دوتا میشه یه سبز زیبا

رنگو رو هم بزارید اینجا چمن بکارید

 چون شعر وزن و آهنگ زیبایی دارد حواس کودک ناخودآگاه به این شعر جلب می گردد و به سرعت نیز در ذهنش تثبیت می گردد. با آرزوی توفیق و سربلندی برای این معلم توانا. 


   من طی مصاحبه ای که با خانم زهرا شکریان معلم مقطع دبستان و پیش دبستان مدرسه حضرت معصومه(س) زیراب داشتم تجربه جدید و لذت بخش ایشان را در درس ریاضی ثبت نمودم. 

   ایشان با موضوع عدم درک قرینه یابی توسط دانش آموزان در درس ریاضی مواجه گشتند. برای رفع این مشکل این معلم یک بازی جالب را طراحی کردند. در این بازی که آینه بازی آن را معرفی کردند.

    به وسیله یک طناب یا گچ موزاییک های کلاس را به دوقسمت تقسیم می کردند. در این بازی معلم در یک سمت از موزاییک ها قرار می گیرد و دانش آموز نیز باید در قسمت روبه روی معلم روی موزاییک قرینه بیاستد. اگر معلم یک موزاییک به جلو حرکت کرد دانش آموز نیز باید یک موزائیک به سمت جلو حرکت کند و اگر معلم دو موزائیک به عقب برود دانش آموز نیز باید دو موزاییک به عقب برود.

و این بازی آنقدر برای بچه ها تکرار می گردد که دانش آموزان با لذت قرینه یابی را به صورت غیرمستقیم می آموزند. 



موضوع:  هنر امید پروری ( دانش آموزی که لکنت زبان داشت واز شرکت در گروه سرود نا امید شده بود و با تلاش این معلم موفق شد در گروه سرود شرکت کند)

 گزارش :

   این جانب شهربانو تفرشی از معلمان آموزش وپرورش بابل هستم، با 25 سال سابقه که 10 سال آن را در مقطع ابتدایی مشغول بودم که این 10سال را در دو مدرسه به نام کمیل موزیرج و هفت تیر خورشید کلا بودم.    همانطور که می دانید فعالیت پرورشی فعالیت گسترده ای است که دارای شاخه های متعددی است که هر شاخه زیر مجموعه متنوعی دارد، که یکی از این شاخه ها فعالیت هنری می باشد که زیر مجموعه ی آن سرود است. 

   هنگامی که در مدرسه هفت تیر خورشید کلا مشغول به کار بودم یکی از دانش آموزان پایه سوم را که علاقه ی خاصی به سرود داشت ودر عین حال لکنت زبان داشت با اقدامی که انجام دادم موفق شدم با توجه به مشکلش او را در گروه سرود شرکت دهم وهمین امر موجب شده بود که او هم در امر آموزش وهم در امر پرورشی  موفق تر عمل کند زیرا امید اورا با اقداماتم مجدد زنده کردم. 

ادامه مطلب

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کافه پیکس انتخابات مجلس بورسیه تحصیلی mofidfile نونگارپردازش چرتک بلاگ تلاجن کسب در آمد میلیونی تور استانبول خرید اینترنتی لباس اورجینال